آشنايي با موشك كروز توماهاك BGM-109 Tomahawk Cruise Missile

military-aviation : نویسنده

 

 

 

موشك كروز توماهاك (TLAM) موشكي مادون صوت براي حمله و هدف قرار دادن اهداف در روي سطح زمين Tomahawk Land Attack Missile است كه قادر به انجام ماموريت در تمام شرايط آب و هوايي و با برد 1100 كيلومتر میباشد با دقت 10 متر در حمله به اهداف است كه براي اولين بار توسط شركت جنرال ديناميك در دهه1970 ساخته و معرفي شد كه با برد زياد و ارتفاع كم پرواز به سوي اهداف قابليت شليك از زير دريايي را دارا بود . اين نمونه موشك بعد از تغيير و بهينه سازي هاي مختلف در حال حاضر توسط شركت Raytheon توليد ميشود ( با مشاركت شركت مك دانل داگلاس) .


 

 

 

هواپیمای تامکت در حال اسکورت یک موشک توماهاک


موشك توماهاك توسط نيروي دريايي آمريكا مورداستفاده قرار ميگيرد و در حال حاضر نمونه هاي مختلفي از موشك بي جي ام 109 توماهاك مورد استفاده قرار ميگيرد كه تفاوت آنها بيشتر در كلاهك و سر جنگي متفاوت است كه شامل نمونه TLAM-C نمونه متعارف آن و براي هدف قرار دادن اهداف زميني و نمونه TLAM-D كه از سر جنگي خوشه اي استفاده ميكند و نمونه TLAM-A  و TLAM-N مجهز به كلاهك هاي هسته اي هستند و از ديگر مدل هاي اين موشك TASM است كه به عنوان يك موشك ضد كشتي مورد استفاده قرار ميگيرد . نمونه TLAM-D كه از سر جنگي خوشه اي استفاده ميكند

 

 

 

 

ازبلاك 3 اين موشك كه از سال 1993 وارد خدمت شده است  موشك توماهاك مجهز به سيستم موقعيت ياب جهاني GPS شده است كه ميتواند اهداف را با دقت بيشتري مورد حمله قرار دهد ودر بلاك 4 اين موشك با استفاده از موتورهاي بهينه سازي شده  WR-402 كه به سيستم كنترل سوپاپ مجهز بود ضمن مصرف شوخت كمتر كه امكان افزايش محدوده قابل دسترسي اين موشك امكان حركت با سرعت كمتر از قبل و يا افزايش و كاهش دلخواه سرعت را هم به موشك توماهاك افزوده است و نمونه دوم موشكهاي توماهاك بلاك 4 قادر به هدف قرار دادن اهداف متحرك هم هستند .

 

 

بزگترين بهينه سازي صورت گرفته بر روي موشك توماهاك افزودن يك مركز فوق پيشرفته براي مبادله اطلاعات با ساير مراكز اطلاعاتي ميدان جنك به مانند هواپيماهاي آواكس و بدون سرنشين و كشتي ها و  ماهواره ها و حتي سربازان و تانك ها در ميدان نبرد است كه موشك را قادر ميسازد با اين مراكز تبادل اطلاعات داشته باشد و در شناسايي و حمله به اهداف با دقت بيشتري عمل كند . اين موشك در كنار اين تجهيزات پيشرفته به يك دوربين تلويزيوني هم مجهز است كه با ارسال تصاوير به مركز فرماندهي به فرماندهان اجازه ميدهد تا اهداف را مشاهده نمايند و يكي از آنها را براي نابود كردن به وسيله موشك انتخاب كنند . سيستم GPS موشك توماهاك ميتواند موقعيت 16 هدف را در حافظه خود نگهداري كند كه موقعيت اين اهداف ميتواند قبل از شليك و يا بعد از شليك توسط مركز فرماندهي و يا ماهواره ها و هواپيماهاي بدون سرنشين و .... يا ديگر شبكه هاي اطلاعاتي پنتاگون در اختيار موشك قرار گيرد . از امكانات ديگر موشك توماهاك امكان ارسال اطلاعات به مركز فرماندهي است به طور مثال در صورت دستور از مركز فرماندهي براي حمله به يك هدف سيستم هوشمند موشك اين فرمان را با توجه به اطلاعات خود تجزيه و تحليل ميكند و در صورتي كه موشك سوخت كافي براي اجراي دستور  و يا هر مشكل ديگر مركز فرماندهي را مطله ميكند آخرين نمونه از موشك تومهاك در سال2004 در اختيار نيروي دريايي آمريكا قرار گرفته است .


 

 

 

نمای کلی از ساختار موشک


 توماهاك كه در ناوهاي نيروي دريايي آمريكا مورد استفاده قرار ميگيرد در يك استوانه تحت فشار نگهداري و شليك ميشود و از سيستم VLS  يا همان سيستم شليك عمودي Vertical Launch Systems استفاده ميكند  اما با تغييراتي كه در سيستم شليك آن داده شده است  توماهاك ميتواند از زير آب توسط زير دريايي هاي كلاس لوس آنجلس هم شليك شود و براي اين كار از محفظه شليك اژدر استفاده ميشود . براي شليك توماهاك از زيردريايي بعد از خروج موشك از محفظه شليك اژدر در زير آب به دو  روش انجام ميشود روش اول به وسيله فشار گاز ( مانند سيستم VLS) و يا با فشار آب شليك ميشود بعد از خروج از محفظه اژدر يك بوستر تقويت كننده مجهز به سوخت جامد به موشك كمك ميكند تا به سطح آب برسد. بالهاي موشك توماهاك بعد از شليك ( چه در سطح و در زير آب بعد از رسيدن به سطح ) بعد از مدت كوتاهي باز ميشود و بعد از آن دريچه هوايي موتور توربوفن موشك باز ميشود و موتور موشك فعال ميشود.

 

 

 

موشك توماهاك مثل تمام موشكهاي كروز از سيستم هدايت داخلي براي شناسايي وو حمله به هدف استفاده ميكند و سيستم هدايت موشك توماهاك از  TMPC يا مركز برنامه ريزي ماموريت Theater Mission Planning Center و سيستم برنامه ريزي در كنار سيستم كنترل تسليحات ( براي نمونه مورد استفاده در ناوها) و سيستم كنترل نبرد ( در نمونه مورداستفاده در زير دريايي ها) تشكيل شده است .


 

تصویری از موشک شلیک شده از یک زیردریایی


نمونه هاي مختلفي از سيستمهاي كنترل براي توماهاك ساخته شده است كه 3 سيستم مورد استفاده قرار گرفته اند :

 

 

 

·                  TWCS ( Tomahawk Weapon Control System ) : اولين سيستم مورد استفاده در توماهاك بود كه در سال 1983 مورد استفاده قرار گرفت .

·                  ATWCS(Advanced Tomahawk Weapon Control System ): اين سيستم از سال1994 در موشك توماهاك استفاده شد .

·                  TTWCS(Tactical Tomahawk Weapon Control System) :اين سيستم از سال2003 در موشك توماهاك مورد استفاده قرار گرفت .

موشك كروز توماهاك BGM-109 Tomahawk Cruise Missile  :

شركت سازنده : Raytheon/McDonnell Douglas

 

 

سال ورود به خدمت : 1983

 

 

قيمت هر واحد : 750 هزار دلار

 

 

موتور موشك : F107-WR-402 turbofan

 

 

وزن هنگام شليك : 1440 كيلوگرم

 

 

طول : 5.56 متر با بوستر 6.25 متر

 

 

قطر : .52 متر

 

 

طول بالها : 2.67 متر

 

 

سرعت : 880 كيلومتر در ساعت

 

 

سر جنگي : در نمونه استاندارد 450 كيلوگرم

 

 

سيستم هاي هدايتي :  GPS/ TERCOM/ DSMAC

 

 

 

كشورهاي استفاده كننده :

 

كشورهاي استفاده كننده :

 

نيروي دريايي آمريكا و انگليس و هلند و فرانسه


 

 

 

 

تصویری از مراحل مختلف انهدام یک ساختمان بوسیله موشک توماهاک


منابع ديگر :

 

 

 

http://www.raytheon.com/products/tomahawk

 

 

http://www.globalsecurity.org/military/systems/munitions/bgm-109.htm

 

 

 

پايان

پايان

 

نوشته شده توسط كمك خلبان در جمعه نهم تير 1385 ساعت 6:22 | لینک ثابت |

                                          آشنایی با موشک AIM-4 Falcon

 

 

 

          موشک هوا به هوای AIM-4 اولین موشک هوا به هوای هدایت شونده ای بود که توسط نیروی هوایی آمریکا مورد استفاده قرار گرفت .تلاش ها برای طراحی و تولید یک موشک هوا به هوای هدایت شونده استاندارد بلافاصله بعد از پایان جنگ جهانی دوم در سال 1946 آغاز شد . در ابتدا مناقصه ای با کد MX-798  برای ساخت موشک هدایت شونده هوا به هوایی با سرعتی زیر سرعت صوت برگزار شد که شرکت هیوز برنده آن شد طولی نکشید که مناقصه قبلی جای خود را به مناقصه دیگری با کد MX-904 داد که هدف آن ساخت موشکی با توانایی های خواسته شده در مناقصه قبلی ولی با سرعت بالای صوت بود .مانند مناقصه قبلی برنده این مناقصه هم شرکت هیوز بود . در ابتدا قصد بر این بود تا از این موشک در بمب افکن ها استفاده شود تا آنها هم توان دفاع از خود را در آسمان داشته باشند ولی در سال 1950 این تصمیم عوض شد و قرار بر این شد تا از موشک فقط در جنگنده ها استفاده شود .

 

 

 

          طراحان و مهندسان شرکت هیوز به سرعت مشغول کار شدند و توانستند در سال 1949 اولین آزمایش شلیک موشک را انجام دهند . در آن زمان نام مستعار Falcon   برای موشک انتخاب شد و موشک با عبارت AAM-A-2 کد گزاری شد . کمی بعد در سال 1951سیاست نام گذاری تسلیحات تغییر یافت و موشک جدید F-98 نامیده شد . در سال 1955 سیاست نام گذاری تسلیحات مجددا تغییر یافت و این بار موشک GAR-1 نامیده شد .

 

 

          مدل های اولیه موشک با نام های GAR-1 و GAR-2 در سال 1956 وارد خدمت شدند و بر روی جنگنده های  F-89  و F-101 و F-102 مورد استفاده قرار گرفتند .

 

 

 

 

GAR-1           موشکی با هدایت راداری نیمه فعال(SARH) بود و بردی حدود 5 مایل (تقریبا 8 کیلومتر) داشت . از این نمونه در حدود 4000 عدد تولید شد . بعدها نمونه ارتقا یافته این مدل با نام GAR-1D  (بعدا AIM-4A ) جایگزین آن گردید . از نمونه ارتقا یافته GAR-1D نیز 12000 عدد تولید شد .


تصویری از موشک GAR-1

 

 

 

                                                                      تصویری از موشک GAR-1

 


 

 

GAR-2           (بعدا AIM-4B )موشکی حرارت یاب بود که فقط قابلیت شلیک به هواپیمای دشمن از ساعت 6 یا عقب هواپیما را دارا بود . برد این موشک با برد موشک GAR-1 برابر بود ولی موشک GAR-2 در حدود 7 کیلوگرم سنگین تر از نمونه هدایت راداری بود . این موشک نیز با نمونه ارتقا یافتهGAR-2A (بعدا AIM-4C ) که دارای جستجوگر حرارتی قوی تری بود تعویض شد . از این دو نمونه مجموعا 26000 عدد تولید شد .

 


 

تصویری از موشک GAR-2

 

 

                                                                 تصویری از موشک GAR-2

 

 


 

 

 

         موشک های فالکن اولیه دارای سر جنگی کوچکی بودند که فقط 3.4 کیلوگرم وزن داشت و این خود از کارایی موشک کم می کرد . در سال 1958 شرکت هیوز نسل جدیدی از موشک فالکن را با نام سوپر فالکن طراحی و تولید کرد . موشک های این نسل دارای موتور قویتری بودند که باعث افزایش سرعت و برد آنها شده بود . سر جنگی آنها بزرگتر شده بود و وزنی در حدود 13 کیلوگرم داشت (تقریبا 4 برابر نمونه قبلی ) و همچنین موشک ها از سیستم هدایتی بهتری بهره می بردند .

 

 

در میان نسل موشک های سوپرفالکن موشک های GAR-3 (AIM-4E) و GAR-3A(AI-4F) دارای هدایت راداری نیمه فعال بودند و موشک GAR-4A(AIM-4G) از هدایت حرارتی بهره می برد .

 

 

در حدود 2700 عدد از موشکهای هدایت راداری و 3400 عدد از موشک های هدایت حرارتی سوپر فالکن نیز تولید شد .

 


 

موشک عقب GAR-3A و موشک جلو GAR-4A

 

 

                   

موشک عقب GAR-3A و موشک جلو GAR-4A


 

 

 

          در سال 1962 سیاست نامگذاری تسلیحات مجددا تغییر کرد و موشک با کد AIM-4 کدگزاری شد .آخرین مدلی از فالکن که وارد خدمت شد نمونه AIM-4D بود که بدنه آن ترکیبی از موشک های GAR-1 و GAR-2  بود و از جستجوگر حرارتی موشک GAR-4A در آن استفاده شده بود .

 

 

 

          با شروع جنگ ویتنام جنگنده های نیروی هوایی آمریکا راهی ویتنام شدند به تبع آن فرصتی برای بررسی کارایی موشک فالکن در میدان جنگ بوجود آمد .  تا اواسط جنگ موشک فالکن کارنامه بسیار بدی از خود بر جای گذاشته بود و تنها موفق به شکار 5 هواپیما شده بود . از این رو پیش از پایان جنگ و در سال 1969 موشک فالکن از خدمت کنار گذاشته شد و جای خود را به موشک استاندارد نیروی دریایی AIM-9 Sidewinder داد . با این وجود شرکت هیوز ناامید نشد و شروع به انجام تغییراتی بر روی AIM-4D کرد و در سال 1970 نمونه جدیدی را با کد XAIM-4H تولید کرد ولی پرونده آن به بایگانی سپرده شد .

 

 

بعدها نمونه های جدید و کارآمد تری از موشک فالکن ساخته شد ولی آنها نیز یا وارد خدمت نشدند یا با وجود موشک های قدرتمندی مانند سایدوایندر یا اسپارو فرصتی برای عرض اندام آنها وجود نداشت . اما این شکست نیز نتوانست در کار شرکت هیوز خللی وارد کند و این شرکت توانست با ساخت موشک های قدرتمندی چون AIM-54 Phoenix  و AIM-120 AMRAM بازگشت موفقی به بازار تسلیحات هوایی داشته باشد.

 

 

 

 

مشخصات : (موشک AIM-4 C/D )

 

 

طول : 1.98 متر – 2.02 متر

 

 

قطر : 16.3 سانتی متر

 

 

وزن : 54 کیلوگرم – 64 کیلوگرم

 

 

سرعت : 3 ماخ

 

 

برد : 9.7 کیلومتر

 

 

سرجنگی : 3.4 کیلوگرم
نوشته شده توسط كمك خلبان در چهارشنبه هفتم تير 1385 ساعت 18:9 | لینک ثابت |

 هليكوپتر تهاجمي آپاچی  AH-64 Apache Helicopter

  military-aviation    : نویسنده 

 

 

 

 

 

 

نمايي كلي از هليكوپتر  آپاچي :

 

 

هليكوپتر تهاجمي آپاچي ساخت شركت بوئينگ براي ارتش آمريكا كه جايگزين هليكوپترهاي كبرا (AH-1 Cobra) شده است و AH ابتداي نام هليكوپتر مخفف Attacker Helicopter است .

 

 

 

 

تاريخچه هليكوتر آپاچي:

 

 

در سال1972 ارتش ايالات متحده در حال آماده كردن طرح (AAH)براي هليكوپتر پيشرفته تهاجمي (Advanced Attack Helicopter) بود و بعد از آماده شده اين طرح مناقصه اي براي شاخت اين هليكوپتر  برگزار شد  و از ميان 5 پيشنهاد  ارائه شده 2 پيشنهاد  گروه هيوز و  شركت بل  در نهايت  مورد توجه مسئولان ارتش آمريكا قرار گرفتند و بعد از ساخت نمونه ابتدايي طرحهاي اين دو شركت در نهايت  هم مدل 97/YAH-64 شركت هيوز بر مدل  409/YAH-63 شركت بل پيروز و  براي طرح هليكوپتر آپاچی براي ارتش آمريكا انتخاب شد .

 

 

اولين پرواز نمونه اوليه هليكوپتر آپاچي در 30 سپتامبر1975 بود اما تا سال 1982 و تا دريافت اولين سفارش نمونه ي ديگري از آن ساخته نشد در سال 1983 اولين نمونه ساخته شده هليكوپتر آپاچي در بيرون از ساختمان شركت هيوز در آيريزونا ناپديد شد و بعدها معلوم شد كه سقوط كرده  كه تاثير بدي بر طرح و مسئولان شركت هيوز گذاشت  . يك سال بعد از اين حادثه مسئولان شركت مك دانل داگلاس طرح هليكوپتر آپاچي را به مبلغ500 مليون دلار از شركت هيوز خريداري كردند و اين طرح بعد از ادغام دو شركت مك دانل داگلاس و بويينگ در سال 1996 طرح هليكوپتر آپاچي از سوي صنايع هليكوپتر بويينگ ادامه يافت  .

 

 

 

 

توسعه و بهينه سازي هليكوپتر آپاچي :

 

 

دو نمونه از هليكوتر در خدمت ارتش آمريكا هستند نمونه اول  AH-64A يا همان نمونهابتدايي ساخته شده و نمونه دومدي AH-64D با لقب لانگ بو است .از اين هليكوپتر نمونه هاي  B و C هم  ساخته شده ولي هرگز وارد خدمت نشدند . انگليس  نمونه وست لند (Westland) از اين هليكوتر با كد (WAH-64) كه مدل سفارشي شده و تغييريافته  هليكوتر آپاجي مدل دي (AH-64D) است را براي ارتش اين كشور توليد ميكند .

 

 

ساختمان هليكوپتر آپاچي به گونه اي طراحي و ساخته شده  كه توانايي پايداري در تمام محيطهاي جوي را دارد  و خلبان هليكوپتر  ميتواند با استفاده از سيستم پيشرفته (IHADSS) كه سيستم  كشف و شناسايي و هدفگيري اهداف  نصب شده در كلاه خلبان است  در روز و شب و تمام شرايط آب هوايي  به خوبي ماموريتهاي خود را انجام دهد.  (IHADSS مخفف Integrated Helmet and Display Sight System ).  هليكوپتر آپاچي از  وسايل پيشرفته و دقيق ديگر مانند آخرين سيستمهاي آيونيكي و الكترونيكي  كه امكان شناسايي اهداف كاذب را به خلبان ميدهد و دوربين  مادون قرمز براب استفاده در شب و نقشه راهنماي زمين و موقعيت ديجيتال خودكار و سيستم مكان ياب (GPS) استفاده ميكند .هليكوپتر آپاچي از سيستم  /15Y MOS 15X كه يك سيستم الكترونيكي تعمير تسليحات است به همراه سيستم  MOS 15R براي راهنمايي خلبان براي پيروزي آسان در نبردها است هم  استفاده ميكند.

 

 

 

 

 

 

 

مشخصات عمومي هليكوپتر آپاچي:

 

 

 به طور عمومي هليكوپترهاي آپاچي بر خلاف ظاهر ترسناك و پر ابهت خود ضعفهاي زيادي دارند كه با دانستن اين نقاط ضعف ميتوان به راحتي به آپاچي ضربه زد و حتي اين هليكوپتر را نابود كرد . هدف از ساخت اين هليكوپتر درگير شدن و نابود كردن وسايل زرهي و مواضع دشمن  در فواصل معين است . هليكوپتر آپاچي در ماموريتهاي خودميتواند تا حدودي مستقل عمل كند كه به دليل سيستمهاي پيشرفته هدايت و ناوبري و سلاحهاي گوناگون ميباشد .

 

در ماموريتهاي هليكوپتر آپاچي يك نقص عمده در هليكوپتر آپاچي شناسايي شد كه آسيب پذيري زياد اين هليكوپتر در برابر حملات نيروي زميني يا آتش نيروي هاي زميني (آتش پدافند و موشكهاي دوش پرتاب و .... )  بود . در  جنگ دوم عراق در سال2003 حدود80% هليكوپترهاي آپاچي بر اثر آتش زميني آسيب ديدند  و در جاهاي كوهستاني آسيب پذيري بيشتري دارند و عموما هليكوپتر آپاچي در  جنگ شهري و يا در برابر نيروهايي كه كمين كرده اند ضعف دارد  . زيرا نيروهاي پياده از حفاظت بيشتري  براي استتار و مخفي شدن برخوردار هستند و هليكوپتر آپاچي هم نميتواند در اكثر مواقع اين كمين ها را شناسايي كند . در جنگ عراق نيروهاي عراقي و نيروهاي شورشي بعد از جنگ با هدف قرار دادن سيستم كنترل  هليكوپتر  و ورودي و خروجي موتورهاي هليكوپتر بارها باعث صدمه ديدن و فرود اظطراري و  يا حتي از كار افتادن اين هليكوپتر شده است . هليكوپتر آپاچي در برابر آتش سلاحهايي مانند مسلسل  هم تا حدي آسيب پذير است  و اين هليكوپتر براي حمله به هدف از فاصله بيشتر از 850 متر استفاده ميكند. از ديگر نقاظ ضعف اين هليكوپتر آپاچي اين اسن كه تنها ميتواند به روي يك هدف تمركز كند و  با يك هدف درگير شود و در صورت وجود تعداد زيادي هدف و فاصله داشتن اهداف آسيب پذير و ناكارامد است .

 

 

  براي مقابله با اين وضعيت دشوار در نقاط مختلف هليكوپتر ژره محافظ  بيشتر استفاده كرده اند ولي با وجود تمام اين سخنان هليكوپتر آپاچي  از ساير هليكوپترها ديگر موفق تر است  به دليل آنكه  تسليحات بيشتري حمل ميكند و سرعت بيشتري دارد و از قدرت مانور زيادي برخوردار است . هليكوپتر آپاچي با تمام ضعفهايي كه دارد  مقاوم ترين و موفق ترين هليكوپتر ارتش آمريكا است  و با توجه امكان استفاده از موشكهاي سايدوايندر امكان درگيري و نبرد با هواپيماها را هم دارد . از هليكوپتر هاي آپاچي بيشتر به صورت تركيبي استفاده ميشود يعني اينكه در يك گروه به پرواز در مي آيند و يك گروه وظيفه حمله به اهداف را دارد و گروه ديگر براي پشتياني از هليكوپترهاي مهاجم در برابر خطرات است . از هليكوپتر آپاچي براي پشتيباني نيروي زميني و هدايت آتش توپخانه هم استفاده ميشود

 

 

 

 

معرفي نمونه هاي مختلف هليكوپتر آپاچي :

 

 

 

 

*هليكوپتر آپاچي مدل اي  AH-64A:

 

 

اين نمونه مدل اوليه اين هليكوتر است  و هم اكنون در حال جايگزيني با نمونه جديدتر هليكوپتر آپاچي يعني لانگ بو ميباشد .

 

 

       *هليكوپتر آپاچي مدل دي  AH-64D :

 

 

اين نمونه مدل بهينه سازي شده نمونه ابتدايي ميباشد  كه در آن از گيرنده هاي حساس و پيشرفته و تسليحات  پيشرفته تر استفاده شده است و از مهمترين تغييرات در اين نمونه نسبت به نمونه ابتدايي در اضافه كردن FCR رادار كنترل آتش(Fire Control Radar) است كه در بالاي  پره هاي هليكوپتر نصب شده است و از آن در شناسايي اهداف و خطراتي كه هليكوپتر را تهديد ميكن استفاده ميكنند ارتفاع زيادتر  سيستم FCR و پوشش جاذب امواج رادار  به خلبان هليكوپتر كمك ميكند تا با پنهان شد در پشت يك درخت و يا ساختمان  و يا هر نوع مانع ديگه بدون انكه ديده شود محيط را زير نظر داشته باشد و اهداف را شناسايي كند و با استفاده از اصل غافلگيري به انها حمله كند . سيستم FCR  توانايي شناسايي موشكهاي شليك شده به سوي هليكوپتر را دارد  و با هشدار به خلبان ميتواند از هليكوپتر دفاع كند . از  ديگر تفاوتهاي نمونه لانگ بو با نمونه ابتدايي در استفاده از موتورهايT700-GE-701C  و كاكپيت  يكپارچه براي ديد بهتر  ميباشد .

 

 

 

 

استفاده كنندگان از هليكوپتر آپاچي:

 

 

 

 

ايالات متحده :

 

 

اولين نبرد اين هليكوپتر بعد از ورود به خدمت  در سال 1989 در هنگام حمله به پاناما بود . از هنگام ورود به خدمت تا به حال اين هليكوپتر در  ماموريتهاي مهمي مانند جنگ اول و دوم  خليج فارس  و افغانستان شركت داشته است  . هليكوپترهاي آپاچي  بزرگترين شكارچي تانكها و وسايل زرهي عراق در جنگ با اين كشور بودند و قسمت زيادي از توان زرهي عراق را  نابود كردند .

 

 

 

 

اسراييل:

 

 

اسراييل با بهينه سازي اين هليكوپتر آپاچي مدل اي(AH-64A) و سازگاري با سلاحهاي ساخت اين كشور از اين هليكوپتر براي شليك موشكهاي هدايت شونده وساير موشكها استفاده ميكند .

 

 

 

 

مشتريان و قيمت هليكوپتر آپاچي  :

 

 

قيمت نمونه ابتدايي هليكوپتر آپاچي AH-64A 14.5 مليون دلار است و  سنگاپور در سالهاي1999 تا2001 تعداد 20 فروند هليكوپتر آپاچي نوع دي هر كدام به مبلغ 56.25 مليون دلار را خريداري كرد . يونان در سال2003 12 فروند هليكوپتر آپاچي دي جمعا به مبلغ675 مليون دلار را سفارش داد كه اين رقم شامل تسليحات و قطعات يدكي هم ميشود .

 

 

 

 

تسليحات مورد استفاده هليكوپتر آپاچي :

 

 

 

 

 

يك توپ خودكار 30 ميلي متري با 1200 گلوله و موشكهاي هل فاير 1 و 2 / AIM-92 Stinger / AIM-9 Sidewinder/ AGM-122 Sidearm/ Hydra 70

 

 

 

 

كشورهاي دارنده هليكوپترآپاچي :

 

 

بجز آمريكا كشورهاي اسراييل/سنگاپور/يونان/ژاپن/مصر/هلند/بحرين/عربستان/امارات/اردن/انگلستان هم از دارندگان اين هليكوپتر هستند .

 

 

 

 

مشخصات فني هليكوپتر آپاچي:

 

 

 

 

تعداد خدمه: 2نفر

 

 

ارتفاع :3.87 متر

 

 

قطر پروانه : 14.63 متر

 

 

وزن خالي: 5.165 كيلوگرم (بدون سوخت و اسلحه)

 

 

وزن قابل حمل : 8000 كيلوگرم

 

 

حداكثر وزن برخاست : 9.520 كيلوگرم

 

 

نيروي محركه : 2 موتور  توربوشفت  General Electric T701

 

 

حداكثر سرعت : 273 كيلومتر در ساعت

 

 

برد عملياتي :  بدون سوخت گيري 480 كيلومتر و با  سوخت گيري 1900 كيلومتر

 

 

ارتفاع قابل  فعاليت : حداكثر 6400 متر

 

 

سرعت صعود : 13 متر در ثانيه

 

 

 

 

 

 

 

 
نوشته شده توسط كمك خلبان در سه شنبه ششم تير 1385 ساعت 11:49 | لینک ثابت |

B-52

 

در سال 1991 زمانی که ایالات متحده و هم پیمانانش تصمیم گرفتند تا کویت اشغال شده توسط عراق را بازپس گیری کنند در میان بمب افکن های موجود در زرادخانه آمریکا بمب افکن نامریی از چشم رادار B-2 معروف به شبح هنوز آماده خدمت نشده بود و بمب افکن B-1 نیز دچار مشکلات عملیاتی جدی بود. بعضی از این مشکلات عبارت بود از نبود فرصت کافی برای آموزش خدمه – مشکلات جدی در زمینه پایداری مکانیکی هواپیما – عدم توانایی این هواپیما در حمل موشک های کروز به دلیل توافقنامه کنترل تسلیحات .

 

 

B-1 همچنین توانایی کمی در حمل بمب های سقوط آزاد داشت بطوری که فقط می توانست 84 بمب 500 پوندی MK-84 را حمل کنند . این مسایل باعث شد تا بمب افکن قدیمی B-52 مجددا وارد عملیات شود . در مقایسه با B-1 بمب افکن B-52 دارای قابلیت حمل مقادیر زیادی مهمات را در شب و روز و حتی در آب و هوای بسیار بد بود . این بمب افکن مجهز به تجهیزات جنگ الکترونیکی جدید شده بود اویونیک به روز آن قابلیت استفاده از رادار را به آن اضافه کرده بود . هر بمب افکن قادر بود تا 75000 پوند تسلیحات را با خود حمل کند به عنوان مثال 51 بمب 750 پوندی یا 18 بمب MK84 2000 پوندی .

 

 

نیروی هوایی آمریکا از 68 فروند B-52G در عملیات طوفان صحرا استفاده کرد. این 68 فروند در حدود  1741 سورتی عملیات انجام دادند و مجموعا 27000 تن مهمات را بر فراز عراق پرتاب نمودند . این میزان مهمات 29 درصد کل مهماتی بود که در کل جنگ استفاده شد . 1741 سورتی پروازی که این بمب افکن ها انجام دادند برابر با 3.2 درصد کل پروازهای عملیاتی بود .از این تعداد کل  79 سورتی عملیات بر علیه پایگاه های هوایی و هواپیماهای پارک شده روی زمین انجام شد . 759 سورتی عملیات به ادعای آمریکا بر علیه سایتهای تولید تسلیحات شیمیایی و اتمی – خطوط راه آهن – پادگان ها – مراکز پشتیبانی لجستیکی – سایتهای موشک های اسکاد – نیروگاههای برق – صنایع نظامی و سیستم دفاع هوایی عراق انجام شد . همچنین 527 سورتی پرواز عملیاتی نیز بر علیه یگانهای زرهی و پیاده نظام ارتش عراق انجام شد .

 

 

همچنین این بمب افکن ها 37 درصد از ماموریتهای خود را بر علیه نیروهای گارد ریاست جمهوری عراق انجام دادند . ماموریتهایی که در آنها اکثرا از بمب 500 پوندی MK-82 یا بمب خوشه ای CBU-87 استفاده می شد .

 

 

قابلیت این بمب افکن در حمل مقادیر عظیم سلاح در شب و روز و حتی در آب و هوای بسیار بد مهاجمان را مطمئن کرده بود که نیروهای عراقی در طول 24 ساعت شبانه روز تحت فشار خواهند بود .

 

 

در اولین ساعات عملیات 7 بمب افکن 14000 مایل مسیر را طی 35 ساعت طی کردند تا 35 موشک              

 

 

AGM-86C CALCM را شلیک کنند . این موشک نوع تغییر یافته ای از موشک AGM-86C بود که در آن به جای کلاهک اتمی از مواد انفجاری با قابلیت بالا استفاده شده بود .

 

 

در نخستین روز های جنگ بمب افکن ها روش حمله خود را تغییر داند تغییری که کمی به کاهش تاثیر گذاری آنها انجامید .

 

 

در 3 روز اول جنگ خدمه بمب افکن ها پرواز های شبانه در ارتفاع پایین را با استفاده از GPS و دوربین های دید در شب انجام داند .  از روز چهارم روش حمله به عملیات های بمباران از ارتفاع بالا تغییر کرد . این

 

 

اکثر ماموریتهایی که این بمب افکن ها انجام میدادند بصورت پرواز گروهی بود از این رو نیاز به اسکورت از سوی جنگنده های دیگر احساس می شد . در هر عملیات هواپیماهایی مانند F-15C و EF-111 و F-4G و همچنین تانکر های سوخت رسان KC-10 یا KC-135 گروه بمب افکن ها را همراهی می کردند . تعداد هواپیماهای شرکت کننده در هر ماموریت با حساب جنگنده های اسکورت و تانکر ها از 24 تا 36 فروند متغیر بود . در هر روز حداقل یک دوجین از این گروهها عملیات انجام می دادند .

 

 

بمباران ها اکثر در ارتفاع 30000 پایی یا بیشتر انجام می شد . استفاده از این روش باعث شده بود تا کار بمب افکن ها آسانتر شود  با این وجود بمباران از ارتفاع بالا مشکلاتی همچون کمبود دقت را نیز در بر داشت .

 

 

اکثر خدمه B-52 همچون قدیم بیشتر برای بمباران در ارتفاع پایین آموزشهای تخصصی می دیدند و گاهی اوقات در انجام عملیات در پروازهای فرمیشن یا گروهی مشکل داشتند . بعدها معلوم شد که بمب های بیشتری از آنچه که انتظار می رفت روانه هدفهای خود نشده بودند .

 

 

تحقیقات نیروی هوایی آمریکا در مورد خسارات وارده بعد از بمباران های این بمب افکن به جایی نرسید یا حداقل به طور عمومی اعلام نشد ولی یکی از آنالیست های نیروی هوایی کار آنها را اینگونه توصیف کرده بود : آنقدر مهیب و ترسناک که دیگر راهی وجود ندارد تا خساراتی که آنها وارد کردند را تعمیر و نوسازی کرد.

 

 

نیروی هوایی عراق بعد از عملیات طوفان صحرا اعلام کرد که : باید از نقش B-52 در عملیات تقدیر شود نه به خاطر عملیات های که انجام داد و خساراتی که وارد کرد بلکه به خاطر تاثیرات روانی که در بین نیروها داشت . ذکر این نکته نیز شاید جالب باشد که  از بین 68 فروند بمب افکن حاضر در عملیات فقط به یک فروند آسیب وارد شده بود .

 

 

باید این نکته را نیز در نظر گرفت که آینده بمب افکن ها و روش بمباران ها می تواند بسیار مرگبار تر از آنی باشد که B-52 ها در عملیات طوفان صحرا انجام دادند .

نوشته شده توسط كمك خلبان در يکشنبه چهارم تير 1385 ساعت 16:45 | لینک ثابت |

عدنان الدلیمی – یکی از منفور ترین خلبانان تاریخ

 

 

 

وقتی جنگ شروع شد این ژنرال هنوز سروان بود . یکی از اولین ماموریت های او بمباران یک بیمارستان پر از مجروح در اهواز بود . بیمارستانی که حتی بیماران غیر نظامی نیز در آن بستری بودند. در همان روز ها هم بود که به همراه یک اسکادران بازار روز اهواز را بمباران کرد و به یک قطار مسافربری نیز حمله برد.هنوز صحنه های دلخراش جنایات او در بمباران بیمارستان – بمباران بازار پر از مردم غیر نظامی و ... هنوز در اذهان مردم زنده است .

 

 

 

 

کمی بیشتر با این ... آشنا شوید

 

 

عدنان الدلیمی در سال 1954 (1333)در شهر عانه از توابع استان الانبار عراق متولد شد . و پس ار پایان تحصیلات در دوره متوسطه وارد نیروی هوایی عراق شد و پس از سه سال از دانشکده نیروی هوایی فارغ التحصیل شد . درباره خصوصیات اخلاقی این ... این را بدانید که در ایام جوانی دارای کلکسیونی از زنان بود که معشوقه های او به حساب می آمدند . خانه این خلبان عشرتکده ای بود که دامن بسیاری از زنان و دختران جوان در آن آلوده شد به طوری که گزارشات بسیاری از او به مرکز پلیس می رسید که همه به خاطر دوستی او با رییس پلیس بایگانی می شد .

 

 

او در سال 64 پس از بمباران جزیره خارک که طبق اطلاعیه نظامی عراق ادعا شده بود طی آن  چند کشتی غرق شده و به تاسیسات و اسکله های جزیره آسیب وارد شده موفق به دریافت مدال شجاعت و نشان قادسیه شد . او در همان سال 64 هم با همراهی یک اسکادران موفق به بمباران تهران شد .

 

 

پروازهای این خلیان و بمباران مناطق مسکونی آبادان اهواز دزفول بستان مهران تهران و دیگر شهرهای ایران از به اصلاح افتخارات او می باشد و او همیشه به آنها می نازید . او حتی در مراسم اعطالی مدال شجاعت به صدام گفت :

 

 

سرورم من خانه های ایرانیان را به آتش کشیدم.

 

 

و صدام با لبخندی به او گفت : آفرین بر تو . تو یکی از شیرام قادسیه هستی که برای خود و عشیره ات مجد و افتخار آفریدی .

 

 

اما شهرت این خلبان ... بیشتر به دلیل کشتار تاریخی مردم بیگناه و بی دفاع شهر حلبچه می باشد . او فرماندهی اسکادرانی را بر عهده داشت که با فرو ریختن بمب های شیمیایی خود شهری را در کمتر از چند دقیقه ...

 

 

عدنان در تاریخ 1/7/1988 در مصاحبه ای با مجلیه الف-با عراق گفت :

 

 

به ما درباره بمباران شهرها دستورهایی داده شده بود . در آن روز من مسئول پایگاه هوایی الناصریه بودم . اخبار واصله حکایت از آن داشت که نیروهای ایرانی شهر حلبچه را اشغال کرده اند . پس از یک پرواز شناسایی متوجه شدیم که نیروهای ایرانی به عمق خاک ما نفوذ کرده اند . به اطلاع فرماندهی رساندیم که در این شرائط بمباران فایده ای ندارد . از توپخانه خواسته شد تا این ماموریت را انجام دهد ولی گلوله باران آنها هم فایده ای نداشت . در آن هنگام ژنرال حمید شعبان فرمانده نیروی هوایی عراق در تماسی به عدنان می گوید باید یک حمله شیمیایی به منطقه انجام دهید . ساعت 2 بعد از ظهر جنگنده ها تیک اف کردند و نیم ساعت بعد حلبچه در انبوه گازهای کشنده از نفس افتاده بود.

 

 

خلبان عدنان به یکی از دوستانش گفته بود که وقتی عکس های بمباران حلبچه را به حمید شعبان فرمانده نیروی هوایی عراق نشان دادیم تصور کردیم به خاطر کشته شدن هم وطنانش افسرده می شود ولی او خنده بر لبانش نشست و نزدیک بود از خوشحالی کنترل خود را از دست بدهد .

 

 

بعد از مدتی عدنان وسایر خلبانان شرکت کننده در آن عملیات با صدام ملاقات کردند . صدام به آنان گفته بود : مهم این است که شما درس فراموش ناشدنی به دشمن دادید.

 

 

پس از آن عملیات جنایتکارانه عدنان به عنوان مشاور فرمانده نیروی هوایی منصوب شد و پس از مدتی با دختر فرمانده نیروی هوای ازدواج کرد .

 

 

وی همچنین طی عملیات مرصاد (تلاش ناموفق منافقین به کشورمان پس از پایان جنگ) ماموریت ایجاد پوشش هوایی را برای منافقین برعهده داشت .

 

 

حالا در کنار نام سرهنگ آمریکایی پل وار فیلد تیبس که همه هنرش سبز کردن قارچ اتمی بر فراز هیروشیما بود نام سرتیپ عدنان الدلیمی را هم به خاطر بسپارید.

 

 

 

 

نوشته شده توسط كمك خلبان در يکشنبه چهارم تير 1385 ساعت 13:18 | لینک ثابت |

F-16 A/B

 

 

 مدل اولیه اف 16 مجهز به رادار پالس دوپلر AN/APG-66 و موتور توربو فن پرات اند ویتنی F100-PW-200 بود . نیروی هوایی آمریکا تا ماه مارس 1985 تعداد 674 فروند F-16A و تعداد 121 فروند F-16B را در اختیار گرفته بود .

 

 

 

 

بلاک 1

 

 

تفاوت بین هواپیماهای بلاک 1 و 5 و 10 بسیار ناچیز بود . اکثر F-16A های نیروی هوایی آمریکا بعدها به این 3 مدل ارتقا یافتند . 94 فروند به بلاک 1 – 197 فروند بلاک 5 و 312 فروند به بلاک 10 ارتقا پیدا کردند. در بلاک 1 که یکی از نمونه های اولیه اف 16 بود دماغه مخروطی شکل هواپیما به رنگ سیاه بود .

 

 

 

 

بلاک 5

 

 

چندی بعد مشخص شد که رنگ سیاه دماغه مخروطی هواپیما باعث شناسایی راحت آن از فواصل دور می شود از این رو رنگ دماغه به خاکستری کم رنگ تغییر کرد . همچنین مشاهده شده بود که آب باران در نقاط خاصی از بدنه انباشته می شد که برای رفع این مشکل سوراخهایی در بدنه هواپیما ایجاد شد .

 

 

 

 

بلاک 10

 

 

در اواخر دهه 1970 کشورهای صادر کننده تیتانیوم صادرات این فلز گرانبها را به طرز چشم گیری کاهش دادند از این رو در این مدل از اف 16 به جای تیتانیوم از آلومینیوم استفاده شد .

 

 

 

 

بلاک 15

 

 

یکی از مهمترین تغییرات در این مدل اضافه کردن دو جایگاه حمل تسلیحات و ارتقا رادار AN/APG-66  بود . برای اینکه وزن اضافی ناشی از اضافه شدن 2 جایگاه تسلیحات برای هواپیما مشکل ایجاد نکند سکانهای افقی اف 16 به میزان 30 درصد بزرگتر شدند . همچنین مدلی از رادیوی UHF با نام Have Quick II نیز به آن اضافه شد . این مدل با 983 فروند بیشترین تعداد تولید  را داشته است. آخرین فروند تولیدی از این مدل در سال 1996 تحویل تایلند شد.

 

 

 

 

بلاک 15 OCU

 

 

از سال 1986 برنامه ای برای ارتقاء اف 16 های بلاک 15 با نام OCU آغاز شد

 

 

تغییراتی که در این طرح بر روی اف 16 بلاک 15مدل اعمال شد عبارت بود از :

 

 

ارتقا موتور توربو فن F100-PW-200 به F100-PW-220

 

 

اضافه کردن توانایی شلیک AGM-65 ماوریک – AIM-120 آمرام و AGM-119 بود . در سیستم اخلالگر نیز بهبودهایی بوجود آمد و تغییراتی نیز در کاکپیت اعمال شد . حداکثر وزن برخاست هواپیما هم به 37000 پوند ( تقریبا 17000  کیلوگرم ) افزایش یافت . 214 فروند اف 16 بلاک 15 و 10 فروند اف 16 بلاک 10 شامل این طرح شدند .

 

 

 

 

بلاک 20

 

 

هواپیماهای این دسته شامل 150 فروند اف 16 بلاک 15 OCU بود که به منظور فروش به تایوان آماده شده بودند . این مدل دارای بیشتر خصوصیات و قابلیت های F-16 C/D نیز بود . من جمله قابلیت شلیک AGM-45 Shrike و AGM-84 Harpoon و AGM-88 HARM و حمل و به کار گیری کیت LANTIRN به این مدل اضافه شده بود . کامپیوتر مرکزی این مدل نسبت به مدلهای قبلی بسیار پیشرفته تر بود بطوری که در مقایسه با کامپیوتر بکار رفته در مدل بلاک 15 OCU می توانست اطلاعات را 740 بار سریعتر پردازش کند همچنین قابلیت ذخیره اطلاعات آن 180 بار سریعتر از نمونه قبلی بود .

 

 

 

 

F-16 C/D

 

 

بلاک 25

 

 

اولین نمونه بلاک 25 با نام F-16C در جوین 1984 اولین پرواز خود را انجام داد و بلافاصله در ماه سپتامبر همان سال بطور رسمی وارد خدمت شد .رادار جنگنده به AN/APG-68 تغییر یافته بود . رادار جدید قابلیت حمله های شبانه با دقت بالا را به جنگده می داد . موتور هواپیما نیز به  موتور توربو فن پرات اند ویتنی  F100-PW-220E تغییر یافته بود . نیروی هوایی آمریکا با 209 فروند از این مدل تنها کاربر آن می باشد .

 

 

 

 

بلاک 30-32

 

 

از این زمان به بعد امکان استفاده از دو نوع موتور متفاوت در هواپیما فراهم شد . مدلهایی که شماره بلاک آنها با عدد 0 تمام می شد از موتور های شرکت General Electric و مدلهایی که شماره بلاک آنها با عدد 2 تمام می شد از موتورهای شرکت Pratt & Whitney استفاده می کردند . اولین اف 16 بلاک 30 مجهز به موتور ساخت شرکت جنرال الکتریم در 1987 وارد خدمت شد . پیش از این در تمام اف 16 ها از موتورهای شرکت پرات اند ویتنی استفاده می شد . قابلیتهای اضافه شده به این مدل توانایی حمل و شلیک  AGM-45 Shrike و AGM-88 HARM بود . اف 16 های بلاک 30 دارای ورودی هوای بزرگتری نسبت به مدلهای قبلی بودند . 733 فروند از این دو مدل تولید و به 6 کشور جهان صادر شد .

 

 

 

 

بلاک 40-42  (F-16 CG/DG) 

 

 

این مدل در 1988 وارد خدمت شد . این مدل قابلیت عملیات در همه شرایط آب و هوایی و عملیات در شب را دارا بود . تغییراتی نیز در جایگاههای زیر بدنه برای ایجاد توانایی حمل و به کارگیری سیستم LANTIRN  انجام شد . بهبودهایی در رادار صورت گرفت و یک دریافت کننده GPS نیز به مجموع تجهیزات هواپیما اضافه شده بود . از سال 2002 هواپیماهای این مدل قابلیت حمل و بکارگیری مهمات هوشمندی نظیر JDAM - JSOW - WCMD و EGBU-27 را پیدا کردند . از این مدل نیز 615 فروند به 5 کشور جهان صادر شد .

 

 

 

 

بلاک 50-52  (F-16 CJ/DJ) 

 

 

این مدل در سال 1991 عملیاتی شد . این مدل با سیستمهای بهبود یافته GPS و INS مجهز شده بود . این مدل هم توانایی حمل تسلیحاتی چون AGM-84 HarpoonJDAMJSOW و WCMD را دارا بود .

 

 

اف 16 بلاک 50 با موتور F110-GE-129 ساخت جنرال الکتریک و اف 16 بلاک 52 با موتور F100-PW-229 ساخت پرات اند ویتنی تولید شده بود .

 

 

 

 

 بلاک 50-52 Plus    (F-16U)

 

 

این نمونه به سفارش نیروی هوایی لهستان ساخته شده و دارای قابلیت های جدیدی همچون مخازن سوخت تطبیقی و سیستم ALE-50 Towed Decoy System می باشد . نیروی هوایی یونان نیز این مدل را به همراه مخازن سوخت تطبیقی سفارش داده است . از این مدل به عنوان پدر و پایه گذار اف 16 بلاک 60 یاد می شود .

 

 

 

 

F-16I

 

 

این مدل همان اف 16 بلاک 50-52 می باشد که به سفارش نیروی هوایی اسراییل طراحی و تولید شده است با این تفاوت که در طراحی آن از اویونیک ساخت شرکتهای اسراییلی استفاده شده است. مخازن سوخت تطبیقی این مدل نیز ساخت اسراییل می باشد .

 

 

 

 

F-16 CCIP

 

 

این مدل به دنبال اجرای طرح CCIP که هدف آن استاندارد کردن تمام اف 16 های بلاک 40-42-50-52 بود بوجود آمد . یکی از موارد این طرح ارتقا تلاش برای اضافه کردن قابلیت دیتا لینک با سایر هواپیماهای متحد در صحنه نبرد بود .

 

 

 

 

F-16 E/F

 

 

بلاک 60

 

 

این مدل بر اساس F-16 C/D و F-16 U ساخته شده و از ویژگی های آن می توان مخازن سوخت تطبیقی و رادار تقویت شده را نام برد . این مدل فقط به امارات متحده عربی صادر شده است . موتور جنرال الکتریک F110-132 و رادار AN/APG-80 در ساخت این مدل به کار رفته است . این مدل قابلیت حمل تمام سلاحهایی که اف 16 بلاک 50-52 حمل می کند را دارا می باشد.  مخازن سوخت تطبیقی قابلیت حمل 2045 لیتر سوخت را با خود دارند که این نه تنها باعث افزایش برد عملیاتی جنگنده می شود بلکه باعث آزاد سازی جایگاههای زیر بدنه برای حمل سلاح و مهمات و در نتیجه افزایش کارایی جنگنده می شود .

 

 

 

 

 

 

سایر نمونه ها

 

 

 

 

F-16/79

 

 

نمونه صادراتی F-16 A مجهز به موتور قدیمی توربوجت  J79  . تولید این مدل به دلیل سیاست خاص جیمی کارتر رییس جمهور وقت آمریکا مبنی بر فروش جنگ افزارهای ضعیف شده به سایر کشورها بود . نمونه های زیادی از این مدل تولید شد ولی پس از تغییر کادر ریاست جمهوری و به قدرت رسیدن رونالد ریگان این سیاست تغییر کرد و در نتیجه هیچ کدام بفروش نرفت .

 

 

 

 

F-16/101

 

 

نمونه تولید شده F-16A  به منظور نصب موتور F-101  جنرال الکتریک بر روی آن . این موتور مناسب اف 16 تشخیص داده نشد از این رو جنرال الکتریک موتور جدیدی با نام F-110 را طراحی و تولید کرد .

 

 

 

 

F-16ADF

 

 

نمونه ارتقا یافته اف 16 بلاک 15 برای دفاع ملی هوایی آمریکا . این طرح در 1989 آغاز شد و شامل 270 فروند اف 16 گردید . این مدل تنها مدل در اختیار نیروهای آمریکایی بود که قابلیت حمل و شلیک موشک میانبرد هوا به هوای AIM-7 sparrow  را دارا بود . از سال 1994 فرایند جایگزینی ایم مدل با F-16C آغاز شد و تا سال 2005 تنها دفاع هوایی ایالت داکوتای شمالی از این مدل استفاده می کرد.

 

 

 

 

F-2 A/B (FS-X)

 

 

نمونه ساخته شده اف 16 در ژاپن توسط شرکت میتسوبیشی و با همکاری شرکت لاکهید مارتین . این نمونه کمی بزرگتر از سایر مدلها می باشد و از اویونیک ژاپنی بهره می برد.

 

 

 

 

F-16 XL

 

 

نمونه بال دلتا اف 16 ساخته شده به سفارش ناسا برای تحقیقات هوانوردی

 

 

 

 

RF-16C / F-16R

 

 

نمونه ویژه برای انجام عملیات های شناسایی

 

 

 

 

F-16 MLU

 

 

نمونه ارتقا یافته F-16A/B به بلاک 20 برای نیروی هوایی کشورهای هلند – نروژ – بلژیک – دانمارک و پرتغال

 

 

 

 

F-16 N

 

 

30 فروند اف 16 بلاک 30 تحویل داده شده به نیروی دریایی آمریکا به منظور استفاده در جهت شبیه سازی هواپیمای متخاصم (aggressor)   

 

 

 

 

TF-16 N

 

 

4 فروند اف 16 دو سرنشینه تحویل شده به نیروی دریایی آمریکا به منظور استفاده در جهت شبیه سازی هواپیمای متخاصم

 

 

 

 

KF-16

 

 

235 فروند اف 16 تولید شده توسط صنایع هوافضای کره جنوبی تحت لیسانس شرکت لاکهید مارتین  . 12 فروند بر پایه بلاک 32 و بقیه بر پایه بلاک 50-52 می باشند .

 

 

 

 

 

 

نوشته شده توسط كمك خلبان در پنجشنبه يکم تير 1385 ساعت 10:17 | لینک ثابت |

20 خرداد تا 8 تیر  ء  تقریبا فاصله بین این دو روز 20 روز میشه

 

 

از هر کسی که در مورد این بیست روز بپرسی یه جوابی بهت میده . بعضی از جوون ها جواب میدند : " خوب معلومه دیگه . تو این چند روز جام جهانی برگزار میشه " . بعضی دیگه از همون جوون ها که البته دانشجواند میگند که " این چند روز زمانی هست که امتحانای آخر ترم رو باید بدبم " . از یه مسن تر که میپرسی بهت میگه : " من آنقدر گرفتارم که فرصت ندارم به این چیزا برسم " یکی جواب میده : " تو این چند روز قراره بریم مسافرت " هر کسی یه جوابی بهت میده ولی خیلی کم به این جواب بر می خوری :

 

 

" این چند روز ایام فاطمیه هست "

 

 

از بچگی میشنیدیم یا تو کتابا میخوندیم که حضرت زهرا (س) مظلوم و غریب بودند ولی چون بچه بودیم درک درستی از مظلومیت و غربت نداشتیم  بزرگتر که شدیم کم کم یه چیزایی دستگیرمون شد . راههای مختلفی هم وجود داشت تا به درکی از مظلومیت و غربت برسیم ( درکی که هنوز هم کامل نیست ) یکی از راهها را تو مثال بالا گفتم . هر سال نمی فهمیدیم که ایام فاطمیه کی اومد کی رفت !! اینقدر غرق دنیا و روزمرگی شده ایم که همه چیز رو فراموش کرده ایم . دیگه امسال که نور علی نور . سالهای دیگه مشغله زیادی نداشتیم و حضرت زهرا (س) را فراموش میکردیم ولی امسال خوب انگار چیزای دیگه ای هم هست مثل جام جهانی . مطمئنا امسال هم نمی فهمیم که ایام فاطمیه کی میاد و کی میره .

 

 

 

 

به هر حال شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)  را به قلب داغدار امام زمان (عج)  نائب برحقش و کلیه شیعیان جهان تسلیت می گوییم.

 

 

 

نوشته شده توسط كمك خلبان در جمعه نوزدهم خرداد 1385 ساعت 22:23 | لینک ثابت |
 روز ۳۱ تيرماه ۱۳۶۱ سه هواپيما كه هركدام دو سرنشين داشت ماموريت يافتند روى بغداد عملياتى انجام دهند. هدف آنها بمباران پالايشگاه بغداد، نيروگاه اتمى بغداد و پايگاه الرشيد يا ساختمان اجلاس در بغداد بود.
هواپيماى يك: عباس دوران _ منصور كاظميان
هواپيماى دو: اسكندرى _ باقرى
هواپيماى سه: توانگريان _ خسروشاهى
ماجراى اين ماموريت كه خلبان عباس دورانى در آن به شهادت رسيد از زبان همكار و همراهش منصور كاظميان خواندنى است:
«پنج و بيست و پنج دقيقه صبح از روى باند پايگاه همدان بلند شديم. حساب كرده بوديم سوخت مان همين قدر كفاف مى دهد كه از همدان برويم بغداد، ماموريت مان را انجام بدهيم و برگرديم. قبل از پرواز، دوران به من گفته بود كه «اگر اتفاقى افتاد و خواستى بپرى بيرون، من رو Eject نكن» ...توى مسير هم من ساكت بودم هم دوران. از پروازهاى قبلى مان اخلاقش دستم بود. خوشش نمى آمد كسى زياد حرف بزند. يكى دو بار گفته بود: « خوشم مى آد. هم ساكتى و كم حرف، هم نترس.» شايد خودش گفته بود من را هم پروازش بگذارند.
گذشته از اين كه خودم زياد اهل حرف نبودم، در آن اوضاع چيزى هم براى گفتن نداشتيم. بغض بيخ گلويم چسبيده بود و فقط سعى مى كردم مسير را از روى نقشه درست طى كنم. گاهى فقط به او مى گفتم كه به اين طرف بچرخد يا از اين سمت برود. مواظب بودم گشت هاى هوايى كار دستمان ندهند. هنوز تاريك بود، شهرهاى زير پايمان هنوز بيدار نشده بودند، فقط ريسه لامپ هاى خيابان و جاهاى عمومى روشن بود.
روى ايلام ارتفاع مان را تا ده پانزده مترى زمين پايين آورديم. سرعت را هم به ششصد مايل رسانديم، يعنى نهصد و پنجاه تا هزار كيلومتر، تا دشمن نتواند ما را در رادارش ببيند. از جنوب ايلام وارد مرز عراق شديم. فاصله  ما با هواپيماى دو حدود دويست متر بود. داشتم آنها را نگاه مى كردم كه ديدم از زمين يك موشك به سمت آنها شليك شد. حدس زدم سام هفت باشد و به آنها نرسد، ولى به آنها گفتم مواظب باشند. حدسم درست بود. موشك كمى كه دنبال شان آمد، توى هوا منفجر شد.
دستگاهى هست به نام ECM كه به خلبان خبر مى دهد در ديد هواپيماى دشمن هست يا نه. از مرز كه رد شديم، روى ECM ديدم كه بغداد ما را روى رادارش مى بيند. به دوران گفتم، جواب نداد. هواپيماى دو هم همين پيغام را داد. دوران به شوخى گفت: «از اين پايين تر كه نمى شه پرواز كرد. مى خواين بريم زير زمين؟»
جاده بغداد- بصره را رها كرديم و به سمت شمال شرقى چرخيديم. ساعت شش و ده دقيقه روى آسمان بغداد بوديم. هوا هنوز تاريك بود، ولى ناگهان ديدم ده مايلى جنوب شرقى بغداد انگار شهر چراغانى شد، دو تا ديوار آتش جلومان درست كرده بودند. ديوار آتش اول را كه رد كرديم، دوران اشاره كرد به چراغ هاى نشان دهنده، گفت: «منصور، موتور راست هواپيما آتش گرفته.»
قاعده اين بود كه موتور راست را خاموش كنيم، ولى سرعتمان نبايد كم مى شد. گفتم: «چيزى نيست، از شهر رد بشيم خاموشش مى كنم.» اين آخرين حرفى بود كه بين ما رد و بدل شد.
ديوار آتش دوم را كه رد كرديم، دكل هاى پالايشگاه پيدا شد. موقعيتش نسبت به بغداد مثل موقعيت پالايشگاه تهران بود نسبت به تهران. از همان اطراف پالايشگاه شروع كردند به زدن. پدافندى كه ما را هدف گرفته بود، چهارلول پنجاه و هفت ميلى مترى بود. من خيلى خوب گلوله هايش را مى ديدم كه قوس برمى داشت و پشت هواپيما ضرب مى گرفت. از ECM ديدم كه موشك هاى سام شش و سام سه شان را رويمان قفل كرده اند. سعى كردم رادار پدافندشان را از كار بيندازم. رسيديم به پالايشگاه بغداد و بمب ريختيم. برگشتم ببينم چند تا به هدف خورده كه ديدم دم هواپيما تا جايى كه من نشسته ام، آتش گرفته. همان موقع لرزش خفيفى به جان هواپيما افتاد. دستگاه ها را نگاه كردم، درست بود. ولى هواپيما بدجورى داشت مى سوخت. بايد بيرون مى پريديم.
همه حرف هاى دوران براى نپريدنش در ذهنم مرور شد. او مرا خوب مى شناخت و مى دانست از ترس يا الكى بيرون نمى پرم. حالا هم فقط تاكيد كرده بود. به هر حال نمى توانستم بگذارم آنجا بماند. دستم به سمت دسته Eject دو نفره رفت و خواستم بگويم كه براى پريدن آماده باشد كه همه دستگاه ها جلوى چشمم سياه شد و هيچى نفهميدم.
صبح ۳۱ تيرماه ،۱۳۶۱ خلبان شهيد، عباس دوران، كه در تعداد پرواز جنگى در نيروى هوايى ركورد داشت و عراق، براى سرش جايزه تعيين كرده بود، پس از بمباران پالايشگاه بغداد، هواپيما را كه آتش گرفته بود به هتل محل برگزارى اجلاس سران غيرمتعهدها مى كوبد و بدين ترتيب با شهادت خود كارى كرد كه اجلاس سران غيرمتعهدها به علت فقدان امنيت در بغداد برگزار نشد. ديگر خلبان اين هواپيما، منصور كاظميان، به دست نيروهاى عراقى اسير شد. دوران در نامه هاى اين ماموريت، مقابل اسم پدافندهاى مختلفى كه عراق از كشورهاى اروپايى خريده بود، نوشته است: نود درصد احتمال برگشت نيست...
 
نوشته شده توسط كمك خلبان در چهارشنبه هفدهم خرداد 1385 ساعت 22:55 | لینک ثابت |
 
mortgage offshore merchant articles
Powered By Blogfa - Designing & Supporting Tools By WebGozar